آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

عقیقه کردن دخترم

..... در شب یازدهم محرم دختر نازم رو عقیقه کردیم... ویک گوسفند برای سلامتیش قربونی کردیم .... و تدارک تهیه حلیم در منزل خاله مامان که که هر سال در روز تاسوعا حلیم می پزند داده شد... و این هم عکس دخترم در شب تاسوعا ...
15 آذر 1390

یه خبر جدید...

سلام به یکی یه دونه دختر نازم دختر خوشگل مامان دیشب رفته بود تولد دایی مازیار اما خونه دایی علی به صرف شامی که بابایی و مامانی تدارک دیدن جوجه کباب روی پشت بوم ،تا شما دختر نازم به همراه دختر دایی آتنا حسابی روی پشت بوم جولان بدین و آتیش بسوزونید و اما در آخر یه کیک هم نوش جان کردیم اگه گفتی واسه چی ..................... واسه این که یه همبازی دیگه پیدا می کنی و قراره یه نی نی به جمع ما اضافه بشه فعلاً نمی گم این نی نی کیه تا بعد خودت می فهمی آخه الان که فقط یه نقطه است هر وقت بزرگتر شد و قطعی شد می نویسم تا بقیه هم بدونن براش یه وبلاگ درست می کنم عین مال خودت چه خوب این نی نی دیگه از اول زندگ...
11 آبان 1390

روز مرگی ها

آرنیکای ناز من بابا هفته پیش رفته بود مأموریت گرگان و ما تنها بودیم اما در برگشت سفارشهایی رو که داده بودی واست خریده بود گفته بودی واست اینا رو بخره : پاک کن ، دفتر نقاشی ، مداد تراش ، مداد رنگی (که چون چند روز پیش خواسته بودی برات بخره این یه قلم رو خط زد) کاپشن و شال و کلاه قربونت برم که می فهمی هوا سرده و باید لباس گرم بپوشی تاب بازی با تاب آسنا بازی تو خونه دایی علی با آتنا و آسنا بازی تو اتاق خودت یه روز جمعه در کنار مامان و بابا وفتی که خوب خوابیدی و با چشمای پف کرده صبحانه مورد علاقه ات رو می خوری (غلات حجیم شده باشیر) و ...
3 آبان 1390

نقاشی

سلام قند عسل من ، شیرین من ، خوشمزه من می بینی تازگیها چه زود زود میام وبت رو بروز می کنم ، واسه اینه که هم کارم کمتره هم تو خیلی شیرین شدی ، کارهای جدید ازت سر می زنه ، بزرگ شدی ، خانم شدی ، بگذریم که یه کم لوس هم شدی (ببخشید هان جسارت نباشه) آخه فرمایشاتت زیاد شده ،"مامان بریم پارک ، مامان اسکوترم رونیاوردی ، مامان می خوام با دوچرخه برم شما هم پیاده بیاین ، مامان برنامه کودک می خوام (تمام وقت شبکه های کارتون بازه) ، مامان بیا بازی کنیم من مامان تو بابا اینم بچه مون ، ولی من به این شیطنتها عادت کردم اونقدر که وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه ، بگذریم عزیزم اومدم بگم نقاشیات خیلی پیشرفت کرده ازشون عکس گرفتم ببین : ...
28 مهر 1390

آرنیکا برنده جایزه روز جهانی کودک

دخترم ، ای تمام هستی من بی عشق چه سخت و طاقت فرساست پیمودن این راه طویل زندگی وبا عشق چه آسان سختی ها هموار و غمها کمرنگ می گردند بدان که برای من تویی معنای وسیع این واژه ** روزت مبارک ای بهانه من برای زندگی ** و.... بالاخره دختر من توی یکی از مسابقات نی نی وبلاگ برنده میشه و عکس خوشگلش توی منوی کاربران نی نی وبلاگ قرار می گیره مبارکت باشه عزیزم .... البته همه بچه های گلمون برنده ان و این فقط یه قرعه بود که به نام دختر من افتاد .... دختر گلم ، امروز و روزهای بعد که عکست توی منوی کاربری قرار بگیره کلی دوست پیدا می کنی و این عالیه .... به امید روزهای بهتر و قشنگتر برای دختر خوشگلم ... همیشه شاد ...
18 مهر 1390