نقاشی
سلام قند عسل من ، شیرین من ، خوشمزه من
می بینی تازگیها چه زود زود میام وبت رو بروز می کنم ، واسه اینه که هم کارم کمتره هم تو خیلی شیرین شدی ، کارهای جدید ازت سر می زنه ، بزرگ شدی ، خانم شدی ، بگذریم که یه کم لوس هم شدی (ببخشید هان جسارت نباشه) آخه فرمایشاتت زیاد شده ،"مامان بریم پارک ، مامان اسکوترم رونیاوردی ، مامان می خوام با دوچرخه برم شما هم پیاده بیاین ، مامان برنامه کودک می خوام (تمام وقت شبکه های کارتون بازه) ، مامان بیا بازی کنیم من مامان تو بابا اینم بچه مون ، ولی من به این شیطنتها عادت کردم اونقدر که وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه ، بگذریم عزیزم اومدم بگم نقاشیات خیلی پیشرفت کرده ازشون عکس گرفتم ببین :
دیدی عزیزم چه قشنگ نقاشی می کشی ، آخه این هنر تو خونته مامانی
خاله و دایی و خانم دایی و عمه مامان و دختر عمه های مامانو خلاصه نقاش زیاد داریم
راستی دختر عمه گرامی چرا وبت رو بستی تازه پیغام پس وردتهم که به این راحتی از رو صفحه نمی ره ،اون از راست کلیکت اینم که از این ،به قول آرنیکا : دیگه باهات قهرم زود درستش کن ما می خوایم مسیح ببینیم
دیروز هم که به دلیل خون دماغت بردیمت دکتر و مجبور شدیم ازت آزمایش بگیریم باورم نمی شد ازت خون گرفتن و شما نازنینم آخ هم نگفتی ، البته قبلش بهت قول دادم واست تفنگ می خرم
ولی غیر از تفنگ کلی چیز دیگه هم برات خریدم عروسک ، سارافون ، تل میکی موس و یه پروانه
خوب من کهیادم رفته بودفردا روز دختره اماهمه اینها هدیه این روز مبارک
روز میلاد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها